اسلایدر

عاشقانه

عاشقانه


سلام به همه عزیزان امیدوارم لحظات خوبی داشته باشند

ديدی غزلی سرود؟

عاشق شده بود.

انگار خودش نبود

عاشق شده بود.

افتاد.شکست . زير باران پوسيد

آدم که نکشته بود .

عاشق شده بود
 

| |

هیچوقت تمام نکن وقتی هنوز می خواهی بجنگی


هیچوقت مایوس نشو وقتی هنوز می خواهی بدستش بیاوری


هیچوقت به کسی نگو دوستت ندارم وقتی نمی توانی ازش دل بکنی
 

| |

دلم می خواد دست تو رو بگیرم
دلم می خواد توی چشات بمیرم
بگو عزیزم بگو می شه یا نه ..
بگو عزیزم بگو می شه یا نه
اجازه ی یه روز تازه می خوام
تو عاشقی ازت اجازه می خوام
اگه بگی بمیر برات می میرم
هر چی بگی حرفات و می پذیرم
می خوام که چشمات و پرستش کنم
اگه هزار بار اینو خواهش کنم
به شوق اینکه با تو باشم خوشم
اگه نمونی خودم و می کشم ..
می خوام که اخمات و وا کنی
توی چشام عشق و تماشا کنی
چشای تو دار و ندار منه
اگه نمونی دل من می شکنه


 

| |

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد 

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس

سند عشق، به امضا شدنش می ارزد

گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم

کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

کیستم؟ باز همان آتش سردی که هنوز

حتم دارد که به اِحیا شدنش می ارزد

با دو دستِ تو فرو ریختنِ دم به دمم

به همان لحظه برپا شدنش می ارزد

دل من در سبدی، عشق به نیل تو سپرد

نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

سالها ... گر چه که در پیله بمانَد غزلم

صبرِ این کرم به زیبا شدنش می ارزد


 

| |

خاطرات نه سر دارند و نه تَه . . .

بی هوا می آیند تا خفـــــــــــه ات کنند . . .

می رسند . . .

گاهی وسط یک فکر . . .

گاهی وسط یک خیابان . . .

سردت می کنند . . . داغت میکنند . . .

رگ خوابت را بلدند . . .

زمینت می زنند . ..
 

| |

سنگها

شبیه هم نیستند،

بعضی

سنگ صبورند

بعضی،

مثل
سنگ ، صبورند . . .
 

| |

مهربانی تزئین لحظه هاست

برای مهربانیت جوابی جز دوست داشتن ندارم



چه کسی رسد به پایت ز محبت و صفایت

به خدا ز مهربانی در جهان یگانه هستی



ایمان داشته باش که کمترین مهربانی ها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشوند

پس چگونه فراموش خواهی شد تو که پیشه ات مهربانی است . . . ؟



مهربانی باغ سبزی است که از روزنه پنجره ها باید دید

مهربانم مگذار لحظه ای روزنه پنجره ها بسته شود



حالا که آمده ای ، چترت را ببند

در ایوان این خانه جز مهربانی نمی بارد


هیچ دانی نازنینم می توانی

راحت اسرار سعادت را بدانی

رمز خوشبختی انسان نسیت جز این

مهربانی ، مهربانی ، مهربانی



هیچ ثروتی بالاتر از مهربانی نیست ، یادت باشه تو خیلی ثروتمندی

یه خورده از ثروتت رو هم به ما بدی چی میشه آخه !؟



تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!

نمی دانم

می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید



بی سر و پایم سر وپایم توباش

مانده ی راهم ره و هادی تو باش

گر برهند عالم و آدم ز من

آبر و عزّت و جاهم تو باش



بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟

دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟

آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو

زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟



با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی



قدِ تو به عشق نمیرسید

غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد ، اما باز هم نرسید



گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را

گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن

گـفـت:فــقـط مــن ؟

گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد



دلم درد می کند

انگار

خام بودند

خیال هایی که به خوردم داده بودی



یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم

شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم . . . ؟



امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست

و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش گرم میخواهد .



شاید با هم بودن سخت تکرار شود

اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد . . . .


جنس من از آهن و از سنگ نیست

من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست


حال دل از من نمیپرسی چرا

حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست



اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم ، اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود .



برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد

نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن


 

| |