عا شقي جرم قشنگيست
به انكارش مكش
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه نمیدانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را یه رخ ما بکشد
طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یار ترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
روزگار ما وفا با ما نداشت
طاقت خوشبختی دل ما را نداشت
پیش پای ما سنگی گذاشت
بی خبر از مرگ ما پروا نداشت
آخر این غصه هجران بودو بس
حسرت رنج و فراوان بودو پس......
تهی کن جام را ای ساقی مست
که امشب میل جام دیگرم نیست
مرا از سوز و ساز و خنده ی می
چه حاصل؟ زانکه شوری در سر نیست
خوش آن شبها که مست از دیدن او
هوائی در دلم بیدار می شد
لبالب "می" شد و سرشار "می" شد
کنون او رفت و شور و نغمه ام رفت
از آن آتش به جز خاکسترم نیست
تهی کن جام را ای ساقی مست
که دیگر ٫ میل جام دیگرم نیست
من ميگم بهم نگاه كن
تو ميگي كه جون فدا كن
من ميگم چشمات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم دلم اسيره
تو ميگي كه خيلي ديره
من ميگم چشمات و واكن
تو ميگي من و رها كن
من ميگم قلبم و نشكن
تو ميگي من ميشكنم من ؟
من ميگم دلم رو بردي
تو ميگي به من سپردي ؟
من ميگم دلم شكسته است
تو ميگي خوب ميشه خسته است
من ميگم بمون هميشه
تو ميگي ببين نميشه
من ميگم تنهام مي ذاري
تو ميگي طاقت نداري
من ميگم تنهايي سخته
تو ميگي اين دست بخته
من ميگم خدا به همرات
تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم كه تا قيامت
برو زيبا به سلامت
ای عاشقان ای عاشقان گله دارم از جهان
نا مردمی از هر کران آتش به دلها میزند
همچون زمین و آسمان،ستاره های خون چکان
سنگ مصیبت هر زمان،بر سینه ما میزند
دنیا به کام اهل ناز، ما بی دلان اهل نیاز
این قلب خونین داغما ، داغ شقایق داغ ما
ما خسته از هر رنگ و ریا، با درد هر داغ آشنا
این آسمان را پر فروغ،روی زمین را بی دروغ
خالی ز کین می خواستیم، نیک و نوین می خواستیم
زیبا ترین می خواستیم، کی این چنین می خواستیم
روزی که قلب این جهان با عشق و آزادی زند
ددنیا به روی عاشقان لبخندی از شادی زند
ای عاشقان ،ای عاشقان از یاد ما یاد آورید
دلدادگان،دلدادگان با یاد ما داد آورید
شادا که با یگانگی از بند غم رها شویم
به رغم هر بیگانگی من و تو ما شویم
شادا به روزی این چنین چون ما همین می خواستیم
آری ما همین می خواستیم ،زمین را خالی ز کین می خواستیم