شاید زبان ضعیف باشد شاید خیلی کودکانه ، شاید بی غرور... اما هر وقت گونه هایم خیس میشه می فهمم نه ضعیفم نه یک کودکم بلکه پر از احساسم |
شاید زبان ضعیف باشد شاید خیلی کودکانه ، شاید بی غرور... اما هر وقت گونه هایم خیس میشه می فهمم نه ضعیفم نه یک کودکم بلکه پر از احساسم |
حس غریبی ست دوست داشتن وعجیب تر از آن است دوست داشته شدن ... وقتی میدانیم کسی با جان ودل دوستمان دارد ونفس ها وصدا ونگاهمان در روح وجانش ریشه دوانده به بازی اش میگیریم ... هر چه او عاشق تر ما سرخوش تر ! هر چه او دل نازک تر ما بی رحم تر!... تقصیر از ما نیست ... تمامی قصه های عاشقانه این گونه به گوشمان خوانده شده اند !!! |
آروم باشی و وقتی نیست چیزی توی زندگیت کم باشه ـ دوست یعـــنی اون جمله های سـاده و بی منظــــوری که میگی وخیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی شه ـ دوست یعنی یه دل اضافه داشــتن برای اینکه بدونی هـر بار دلت می گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می شه دوست یعنی وقت اضافه یعنی توهمیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه ـ دوست یعنی تنهایی هايم را می سپــرم دست تو چـــون شک ندارم می فهمیش... دوست یعنی یه راه دو طرفه، یه قدم من یه قدم تو اما بدون شمارش و حساب و کتاب ـ دوست یعنی من از بودنت سربلندم نه سر به زیر و شرمنده ادعا نمی کنم که همیــشه به یاد دوســـتانم هستم ولی ادعا می کنم که لحظاتی که به یادشون نیستم هم دوستشون دارم |
شب تنهایی من هیچکس با من نیست !… مانده ام تا به چه اندیشه کنم… مانده ام در قفس تنهایی… در قفس میخوانم… چه غریبانه شبی ست… شب تنهایی من!… |
گاهی دلتنگ مي شوم نمي دانم کدامین اميد را نااميد کرده ام
دلتنگم |
عشـــق تو
شـــوخی زیبــایی بود که خدا با مــن کرد…!
زیبــا بود
امــا..
شــوخی بود….!!
نوشته هایم را میخوانید...!
ومیگویید چه زیبا..!!
راستی..
دردهای آدمها ..زیبایی دارد.؟؟!!
" حس_______تنهایی "
هرچه قدر بد شدی بازم حرف رفتن نزدم...
تو همش راه تو رفتی من همش راه اومدم...
تا به سختی ها رسیدیم...
خودتو باختی چرا؟؟
اگه دوریم دغدغت بود...دورم انداختی چرا..؟؟